قدرت و نفوذ کشورهای حاشیه خلیج فارس با جهش درآمدهای نفتی و قمار پرریسک روی ترامپ نتوانست ایران را مهار کند؛ حالا این کشورها دریافتهاند که رویارویی با تهران هزینههای سنگین اقتصادی دارد و تنها راه حفظ منافع، دیپلماسی است.
گروه اقتصادی خبرگزاری فراس؛ نشریه آمریکایی فارین افرز طی گزارشی در مورد هراس کشورهای حاشیه خلیج فارس از ایران نوشته، در نیمه نخست سال جاری، کشورهای عرب خلیج فارس در موقعیتی کمسابقه از قدرت و نفوذ قرار داشتند؛ بحران انرژی پس از همهگیری کرونا موجب جهش درآمدهای نفت و گاز شد و این کشورها را به بازیگرانی کلیدی در بازار جهانی انرژی بدل کرد. این کشورها با مهارت میان قدرتهای بزرگ، آمریکا، روسیه و چین و مدیریت روابط با رقبای منطقهای نظیر ایران و ترکیه، توانستند تا حد زیادی موازنهای ظریف در سیاست خارجی خود ایجاد کنند.اما حالا باید با پیامدهای فوری و بلندمدت سلسلهای از رویدادهای ناگوار که پیشتر نسبت به آنها به شرکای غربی خود، بهویژه امریکا، هشدار داده بودند، دستوپنجه نرم کنند.در چنین فضایی، حمله اسرائیل به ایران در ماه ژوئن و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای این کشور و به دنبال آن واکنشها و حملات ایران از جمله حمله مستقیم به پایگاه آمریکایی در قطر، به نقطه عطفی نگرانکننده تبدیل شد.
پایان قمار کشورهای حاشیه خلیج فارس روی ترامپ
این رویداد نهتنها شکنندگی امنیتی خلیج فارس را آشکار کرد، بلکه بهطور عملی پایان «قمار استراتژیک» کشورهای عرب خلیج بر روی دونالد ترامپ را رقم زد؛ قماری که بر این فرض استوار بود که واشنگتن، با تکیه بر قدرت نظامی و روابط ویژه با اسرائیل، توان و اراده لازم برای جلوگیری از تسلط هر قدرت منطقهای بر خلیج فارس را خواهد داشت. واقعیت میدان نشان داد که این فرض، بهویژه در مواجهه با یک ایران مصمم و دارای توان موشکی و پهپادی پیشرفته، بیش از حد خوشبینانه بوده است.
گزینههای نظامی، انرژی ایران برای تغییر موازنه خلیج فارس
ایران، همچنان مجموعهای متنوع از گزینههای تصاعدی در اختیار دارد که میتواند به سرعت موازنه امنیتی خلیج فارس را برهم بزند؛ از حملات مستقمی به پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه گرفته تا هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی انرژی در کشورهای حاشیه خلیج فارس و بستن تنگه هرمز، مسیر اصلی صادرات نفت و گاز مایع این کشورها، همگی ابزارهایی هستند که تهران بارها نشان داده در بهکارگیریشان تردیدی ندارد.
تجربه جنگ نفتکشها و حملات یمن به آرامکو
تجربه جنگ نفتکشها در دهه ۱۹۸۰ و حملات یمن به تاسیسات انرژی عربستان در سال ۲۰۱۹، اگرچه آزمونهایی محدود بودند اما هیچگاه توان این کشورها و شرکای غربیشان برای مدیریت تبعات یک جنگ تمامعیار با ایران را بهطور واقعی محک نزدهاند.اگرچه حملات اسرائیل و آمریکا احتمالا آسیبهای جدی به برنامه هستهای ایران وارد کرده اما این اقدامات نتیجهای معکوس داشتهاند؛ تهران بیش از گذشته بر دستیابی به نوعی بازدارندگی هستهای اصرار دارد. اکنون برای کشورهای عرب خلیج فارس جلوگیری از بیثباتیهای ناشی از درگیری مستقیم ایران با رقبای خود است. نزدیکی اخیر این کشورها با تهران، از جمله توافق دیپلماتیک ایران و عربستان با میانجیگری چین، حاکی از تغییر رویکردی است که بیشتر بر مدیریت تنش و کاهش خطرات متمرکز است تا تشدید تقابل.در چنین شرایطی، کشورهای عرب خلیج فارس به این جمعبندی رسیدهاند که تنها راه خروج از چرخه تنش و جنگ، ایفای نقش فعال بهعنوان میانجی میان ایران و آمریکاست. این نقشآفرینی، هرچند دشوار و پرچالش است اما میتواند شانس موفقیت بیشتری نسبت به سایر ابتکارات داشته باشد و آینده امنیتی منطقه را از مسیر فعلی پرمخاطره منحرف کند.