کنترل ارز واقعی بر پایهی عرضه و تقاضا شکل میگیرد.
اقتصاد دستوری و سیاستهای موسوم به «مقاومتی»، در بهترین حالت تنها مسکنهای کوتاهمدت هستند؛ مسکنهایی که بار مالی آن بر دوش دولت و هزینهی واقعیاش بر دوش ملت تحمیل میشود.
بحران ارزی از زمانی آغاز شد که دولت گمان کرد ارز، ارث پدری اوست؛ در حالی که فراموش شد در مقابل آن، حجم عظیمی پول چاپ شده و در دست مردم قرار دارد؛ پولی که عملاً شبیه چکهای بانکی بینام در اقتصاد در گردش است.
هر زمان که محدودیتها، دخالتها و سیاستهای دستوری کنار گذاشته شوند و سازوکار طبیعی بازار اجازهی فعالیت پیدا کند، کشور بیتردید وارد مسیر ثبات، رشد و بهبود پایدار خواهد شد.