بیش از دو ماه از ورود طلای داتوان به کشور میگذرد، اما همچنان در گمرک خاک میخورد و هر روز هزینههای گزاف انبارداری بر آن تحمیل میشود.
این در حالی است که سران قوا بارها بر ضرورت واردات طلا طبق قانون تأکید کردهاند و گمرک ایران نیز بارها در مکاتبات رسمی اهمیت موضوع را به بانک مرکزی یادآور شده است، اما بانک مرکزی همچنان از صدور مجوز ورود آن خودداری میکند.
در طول پنجاه سال عمر جمهوری اسلامی، هرگز تفکری تا این اندازه بیمار در رأس بانکمرکزی وجود نداشته است.
بانکی که امروز بیش از ۶ میلیارد دلار به واردکنندگان بدهکار است، کالاهای اساسی در خطر است و دلار ۱۱۵ هزار تومانی را رقم زده، ارز ترجیحی ندارد و با اجبار، واردکنندگان را وادار میکند تا ارز مورد نیاز خود را از منابع خالی بانک مرکزی تهیه کنند مردم و کسب و کار ها را محدود میکند و برای خرج کرد ماهانه مردم تصمیم میگیرد و ….
نتیجه این سیاستها آن است که امروز تمام کشور معطل تصمیمات یک فرد ناتوان مانده است.