آنکارا چشم به گسترش نفوذ منطقهای و دسترسی ترانزیتی از مسیر زنگزور دوخته، اما تحلیلگران هشدار میدهند حضور مستقیم آمریکا، ترکیه را از نقش کلیدی به حاشیه میبرد.
گروه اقتصادی خبرگزاری فارس؛ در عصری که جهان درگیر تحولات شتابان ژئوپلیتیکی و رقابت اقتصادی قدرتهای بزرگ است، منطقه قفقاز جنوبی بار دیگر به صحنهای داغ از تحرکات استراتژیک تبدیل شده است.یکی از جدیدترین تحولات این منطقه، پروژهای است که از سوی آمریکا با عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی» معرفی شده، اما در واقع، آنچنانکه تحلیل میکند، این پروژه چیزی فراتر از یک مسیر تجاری است. این کریدور، در حقیقت نمایانگر رقابت سنگین میان ایالات متحده، روسیه، ایران، ترکیه و حتی چین برای تسلط بر گلوگاههای حیاتی انرژی، تجارت و نفوذ ژئوپلیتیکی در اوراسیاست.
از زبان مشترک تا تضاد منافع
احمد صبری السید در ابتدای یادداشت خود در المیادین به یکی از تضادهای بنیادین میان آذربایجان و ترکیه اشاره میکند: «در حالی که ترکیه و آذربایجان زبان مشترکی دارند، این زبان مشترک نمیتواند به تنهایی گذشته پر از دشمنی و اختلاف مذهبی و فرهنگی را پاک کند.» تفاوتهای مذهبی (شیعهبودن آذربایجانیها در برابر اکثریت سنی در ترکیه) و پیشینه فرهنگی آذربایجان که شدیداً تحت تأثیر تمدن ایرانی است، در تقابل با رویکرد امپراتوریمحور ترکیه قرار میگیرد. همین تفاوتها، بهرغم همکاریهای اقتصادی و سیاسی کنونی، میتوانند در آینده مانعی جدی برای اتحاد راهبردی میان دو کشور باشند.از منظر پروژهمحور نیز، اهداف آذربایجان و ترکیه همراستا نیستند. آذربایجان با تأکید بر «سهگانه سکولاریسم، زبان ترکی و تشیع» میکوشد هویت و استقلال خود را از هرگونه سلطه بیرونی چه ایران و چه ترکیه حفظ کند. در مقابل، پروژه اردوغان برای اتحاد جهان ترک، تلاشی است با خاستگاه ایدئولوژیک برای احیای نفوذ تاریخی ترکیه در آسیای مرکزی. تضاد این دو رویکرد، در کریدور زنگزور به وضوح نمایان است.
کریدور زنگزور؛ طعمهای ژئوپلیتیکی
به عقیده نویسنده اگرچه این مسیر از نگاه اقتصادی و ژئواستراتژیک منافعی برای ترکیه و آذربایجان دارد، اما واقعیت آن است که ایالات متحده بزرگترین بهرهبردار این پروژه خواهد بود. شرکتهای آمریکایی و امنیتی امتیاز بهرهبرداری ۹۹ ساله از این مسیر را بهدست آوردهاند. با این امتیاز، آمریکا عملاً کنترل بر «ممر میانی» بین دریای خزر و اروپا را در دست خواهد گرفت و به مسیرهای حیاتی انرژی و تجارت آسیای میانه به اروپا اشراف مییابد. اما هدف آمریکا فقط منافع اقتصادی نیست. احمد صبری السید مینویسد: کریدور زنگزور در کوتاهمدت برای محاصره ایران و در بلندمدت برای کنترل ترکیه طراحی شده است».
آمریکا و سیاست محاصرهسازی
المیادین آورده است، واشنگتن، با تسلط بر این کریدور، میتواند در وهله نخست همزمان نفوذ ایران را در شمال غرب خود محدود کرده و مانع پیوند ژئوپلیتیکی ایران با ارمنستان شود و دوم آذربایجان را به ابزاری برای فشار بر ایران تبدیل کند، از جمله با تحریک بحث «الحاق آذربایجان ایران» به جمهوری آذربایجان.سوم، پروژه کردستان مستقل را در غرب ایران و شرق ترکیه تقویت کند.چهارم، روسیه را از مرز جنوبی خود دور کند و مسیرهای استراتژیک آن را مسدود سازد. پنجم نفوذ چین از طریق پروژه راه ابریشم را در منطقه کمرنگ کند.این پروژه همچنین بخشی از استراتژی کلانتر آمریکاست که از طریق ابتکارهای «راه ادویه» با هند و «دروازه جهانی» با اتحادیه اروپا، جایگزینی برای ابتکار کمربند و راه چین طراحی کرده است.
ترکیه: شریک یا قربانی؟
ترکیه بدون تردید تصور میکند که از پروژه کریدور زنگزور دستاوردهایی خواهد داشت: این مسیر به آنکارا امکان میدهد به کشورهای تُرکزبان آسیای مرکزی، بدون عبور از ایران یا کشور غیر تُرکی، دسترسی مستقیم یابد. همچنین، عادیسازی روابط با ارمنستان میتواند سرمایهگذاریهای گسترده ترکیه در این کشور را به همراه داشته باشد که به نفع هر دو کشور است. افزون بر این، ترکیه ممکن است به نقطه نهایی برای صادرات انرژی و تجارت به اروپا تبدیل شود. اما تمام این منافع، از نظر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، زمانی معنا خواهد داشت که در خدمت پروژه امپراتوریمحور و نئوعثمانی او قرار گیرد. اجرای این پروژه با حمایت و حضور مستقیم آمریکا، در واقع به معنای بهحاشیهراندن ایران و روسیه است؛ مسئلهای که موضع ترکیه در آذربایجان را تضعیف میکند. چرا که آذربایجان با قرار گرفتن زیر نفوذ مستقیم آمریکا، از وابستگی به پروژه پانترکیستی ترکیه فاصله میگیرد. این نگرانی در میان تحلیلگران سیاسی ترکیه نیز انعکاس داشته است؛ از جمله صالح جمعه آیدین و التچین باسول که هشدار دادهاند حضور آمریکا ممکن است ترکیه را از بازی کنار بزند. این دغدغهها با اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو نیز تقویت شدهاند؛ جایی که در دیدار با رئیسجمهور آرژانتین تصریح کرد: «احیای امپراتوری عثمانی غیرممکن است.»همچنین، در کنفرانس خبری سفیر آمریکا در ترکیه، تام براک، در مه گذشته نیز آمده بود: «ترکیه میتواند بهعنوان مسیر جدید ادویه، به مرکز توزیع گاز به اروپا تبدیل شود و نقش حفاظتی در برابر مداخله روسیه ایفا کند... همچنین، ترکیه میتواند چین و ابتکار کمربند و راه را موقتاً از صحنه دور نگه دارد.» واژهی «موقتاً» در این میان کلید فهم سیاست آمریکا است: یعنی واشنگتن به ترکیه به چشم ابزاری مقطعی برای مقابله با چین، روسیه و ایران نگاه میکند و پس از آن ممکن است ترکیه را مجبور به عقبنشینی و حتی تجزیه داخلی کند، مشابه سناریویی که در عراق، سوریه و ایران دنبال میشود. برخی تحلیلگران ترک اکنون نگراناند که آمریکا از آذربایجان بهعنوان جایگزین ترکیه در انتقال انرژی، منابع حیاتی و تجارت به اروپا استفاده کند و در آینده، ترکیه را کاملاً به حاشیه ببرد. این نگرانیها با اصرار دونالد ترامپ بر حضور مستقیم آمریکا در کریدور زنگزور و نادیدهگرفتن کامل نقش ایران و روسیه تشدید شده است.در ظاهر، ترکیه بهواسطه کریدور زنگزور به رؤیای اتصال مستقیم به جهان ترک، از طریق یک مسیر زمینی مستقل از ایران و ارمنستان، نزدیک میشود. همچنین، توافق احتمالی با ارمنستان میتواند دروازهای برای سرمایهگذاری و نفوذ اقتصادی در این کشور باز کند. اما همانگونه که السید هشدار میدهد: «وجود مستقیم آمریکا در این پروژه، ترکیه را از نقش استراتژیک به بازیگری حاشیهای تنزل میدهد.»تحلیلگران ترکیهای همچون صالح جمعة آیدین و التچین باسول نیز با همین نگاه ابراز نگرانی کردهاند که آذربایجان تحت نفوذ مستقیم آمریکا قرار گرفته و از پروژه پانترکیستی فاصله میگیرد. آمریکا با بهرهگیری از آذربایجان بهعنوان شریک جایگزین، ممکن است بهمرور ترکیه را از زنجیره تأمین انرژی و تجارت کنار بزند.
سفیر آمریکا در آنکارا، تام براک، نیز در اظهاراتی که رسانههای ترک ابتدا از آن استقبال کردند، بهصراحت گفت: «ترکیه میتواند بهطور موقت چین را از میدان خارج کند.»اما واژه «موقتاً» کلید درک استراتژی آمریکاست؛ استفاده ابزاری از ترکیه در فاز اول و سپس حذف یا تضعیف آن در مراحل بعدی.
ایران و روسیه؛ تهدیدهای مستقیم
تهران از مدتها پیش نسبت به کریدور زنگزور ابراز نگرانی کرده و آن را تهدیدی مستقیم علیه تمامیت ارضی خود دانسته است. علیاکبر ولایتی، مشاور رهبری، با صراحت اعلام کرد ایران برای مقابله با این پروژه، حتی بدون حمایت روسیه آماده است. از سوی دیگر، در فضای عمومی ایران نیز الهام علیاف بهخاطر نزدیکیاش به آمریکا و اسرائیل، بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. موضع مسکو نیز به تدریج سختتر میشود. در حالی که دولت روسیه رسماً واکنشی نرم نشان داده، رسانهها و تحلیلگران نزدیک به کرملین، مانند ولادیمیر سولوفیوف، هشدار دادهاند که در صورت استقرار ناتو یا آمریکا در قفقاز، روسیه ممکن است سناریوی اوکراین را در پیش بگیرد.
نگرانی چین
چین نیز نگران استبر خلاف تصور اولیه، چین نیز این پروژه را تهدیدی استراتژیک برای ابتکار کمربند و راه خود میداند. حضور آمریکا در قفقاز جنوبی، بهویژه نزدیکی به مناطق سینکیانگ و تبت، میتواند تحرکات تجزیهطلبانه در این مناطق را تشدید کند. آمریکا همچنین با توسعه روابط خود با مغولستان، تلاش دارد حیاط خلوت چین و روسیه را به میدان رقابت تبدیل کند.
بازی بزرگ، قربانیان کوچک
در نهایت، آنگونه که احمد صبری السید نتیجه میگیرد، هرچند کریدور زنگزور برای آذربایجان و ترکیه ظاهراً مزایایی بههمراه دارد، اما در واقع، کنترل نهایی آن در دستان واشنگتن است.«این پروژه فرصتی برای تجارت و اتصال منطقهای است، اما در عمل، واشنگتن از آن برای اهداف کلانتری استفاده میکند: مهار ایران، کنترل ترکیه و محاصره روسیه و چین.»در این بازی بزرگ، هیچ تضمینی وجود ندارد که متحدان منطقهای آمریکا، از جمله آذربایجان و ترکیه، در آینده خود به قربانیان بعدی تبدیل نشوند.