🔺بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه میگویند ریزش سریع بازار سرمایه و عقبنشینی معنادار سهامداران طی دوهفته اخیر در بستر «بورسهراسی» به وقوع پیوسته است. از همین منظر یک پرسش مهم مطرح میشود. آیا نهاد ناظر بازار میتوانست جلوی ریزش بورس و به بیانی سادهتر فرار سهامداران را بگیرد؟
🔺برای پاسخ به این ابهام کلیدی و با درنظرگرفتن این موضوع که بورس در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد باید گفت بازار سهام در محاصره استراتژی هیجانی، سیاستگذاریهای مبهم و پرونده باز ریسکهای سیاسی قرار دارد. این در حالی است که هر کدام از این عوامل به تنهایی برای شکلگیری جو منفی حاکم بر دادوستدها کافی است.
🔺اما چرا با وجود برخی حمایتها از تالار شیشهای، سهامداران مقاومت زیادی برای سهامداری نشان میدهند و ترجیح میدهند در سمت فروش ظاهر شوند؟ یکی از مسائلی که سبب به وجود آمدن چنین وضعیتی در بازار سهام شده را بیگمان میتوان به تجربههای مشابه سالهای گذشته نسبت داد.
🔺حمایتهای مقطعی و «مسکنهای بدون نقشه راه مشخص» در بحرانهای مشابه سبب شده تا سرمایهگذاران به حمایتهای وعده داده شده وزن زیادی ندهند. از این رو همانطور که مشاهده کردیم این حمایتها حتی با وجود سبز پوشی روز گذشته شاخصهای سهامی نتوانست راه ورود پول به بورس را هموار کند.
🔺در واقع بیاعتمادی به اقدامات سیاستگذاران در راستای تجارب ناموفق حمایتهای قبلی منجر به تردید در اثربخشی سیاستگذاریها شده است. کمااینکه بورس تاکنون در شرایطی قرار نداشته که علاوه بر تعدد ریسکهای گوناگون متحمل جنگ و تعطیلی اجباری نیز شده باشد.
🔺از سویی با تعطیلی دو هفتهای بازار سرمایه و قفل معاملات طی این مدت علاوه بر زیر سوال رفتن نقدشوندگی بازار، یک سیگنال مهم دیگر نیز به بازار مخابره شده است؛ در صورت آغاز درگیریهای جدید و مخاطرات نظامی، بورس مجددا تعطیل شده و عملا قدرت نقدشوندگی خود را از دست خواهد داد.
🔺بدیهی است که عبور از این بحران و احیای تدریجی اعتماد سهامداران نیازمند چند راهکار مهم از سوی سیاستگذاران است. بهخصوص در شرایطی که بازار تحتتاثیر شوکهای متعدد و فشار فروش قرار دارد؛ اقدامات مبهم از سوی سیاستگذاران تحت عنوان حمایت باز هم نمیتواند ورق بورس را برگرداند.